دنیاي امروز، دنیاي سازمان هاست و مدیر به عنوان قلب هر سازمان عنوان می شود. ضعف عملکرد مدیر در شرکت با وجود امکانات، تکنولوژی و نیروي کار مطلوب باعث عملکرد بد مدیر و شکست شرکت در رسیدن به اهدافش میشود. رفتارهاي مدیر که ناشی از از ویژگی شخصیتی آنها است در سیر تحول، پویایی و موفقیت سازمان نقش مهمی را دارد و از آنجا که شخصیت، جذبه و میزان کنترل مدیران سطح بالا بر نتایج شرکت تأثیرگذار است. در این میان، یکی از ویژگیهاي شخصیتی که در بین بعضی از مدیران بروز می¬کند، مسئله خودشیفتگی است. مدیران خودشیفته افرادی هستند که موفقیت شرکت را مدیون بلند همتی و تلاشهای شخصی خود میدانند و مشارکت و نقش کارمندان را در کسب اهداف سازمان نادیده میگیرند. لذا در شرکتی که اینگونه مدیران بر آن حاکم هستند، نوعی دلسردی و سرخوردگی در میان کارکنان ایجاد میشود. عدم رشد دیگر مدیران و کارکنان، امکان سوءاستفاده از دیگران و رفتارهای غیراخلاقی، بیتوجهی به واقعیات بیرونی، تهدیدات محیطی سازمان، تخریب اعتماد و روابط انسانی از جمله پیامدهای منفی خودشیفتگی هستند(ونسر ،2007).مدیران خودشیفته در پی آن هستند که ضعفهای خود را بپوشانند و با انتقادات به شدت برخورد میکنند. این خصلت آنان باعث میشود تا ابتکار و نوآوری در سازمان از بین برود. از طرفی مدیران خودشیفته در سازمانها پاداشهای بیشتری برای خود قائل هستند(اورلی وهمکاران،2014).و به میزان قابل توجهی بیش از همتایان خود درآمدزایی دارند. مدیران خودشیفته قادر به درک واقعیات و پدیدهها آنطور که باید نمیباشند و به همین دلیل نمیتوانند برای آینده سازمان هدف و برنامهی خاصی داشته باشند؛ پس نوعی سردرگمی در اهداف سازمان با وجود این مدیران پدید میآید. مجموعهی این مشکلات به وجود آمده ناشی از مدیریت فرد خودشیفته برشرکت، منجر به افت عملکرد سازمان میشود(بارزوهمکاران ،2013)از آنجاییکه افت عملکرد سازمان با خصوصیات روانی مدیران خودشیفته در تضاد است، آن مدیران برای پنهان کردن واقعیات شرکت به گزارشات غیرواقعبینانه روی میآورند(منصورزارع وهمکاران،1399).
از طرفی مدیران خودشیفته احتمال می¬رود دچار اعتماد به نفس کاذب شوند و اثر سایه¬ای ویژگی بیش اطمینانی را نیز داشته باشند. بیش اطمینانی پدیدهای است که در مردم عادی نیز وجود دارد؛ اما این پدیده بیشتر به مدیران مرتبط میشود، به اینصورت که مدیران نسبت به سودها و جریانهای نقدی واحد تجاری خود خوشبیناند و چشمانداز مثبتی از ریسک و بازده آتی شرکت دارند. آنها احتمال و تأثیر رویدادهای مطلوب را بر جریانهای نقدی شرکت بیش از واقع تخمین میزنند و احتمال و تأثیر رویدادهای منفی را کمتر از واقع ارزیابی میکنند(هاتن ،2002)
2-2-مبانی نظری خودشیفتگی
خودشیفتگی غالباً خصوصیات رهبري مطلوبی از قبیل کاریزما و اعتماد به نفس را نشان میدهد . خودشیفتگان احساس میکنند که بالاتر از قانون هستند که این نشان دهنده عدم احترام به قوانین و مقررات است. مدیران خودشیفته از شرکتهاي خود به عنوان وسیله براي ترویج اهداف بزرگ استفاده میکنند در حالیکه شرکت هاي آنان تصمیم- گیري سازمانی ضعیفی را اتخاذ میکنند . مدیران خودشیفته خطر کنترل بالاتري را نشان میدهند؛ زیرا احتمال کمتري وجود دارد که قوانین و مقررات را رعایت کنند و معمولاً کنترل داخلی را نیز به طور ضعیف به اجرا در می آورند که به آنها آزادي بیشتري جهت اعمال برنامه هاي خودشان را میدهد. حضور یک مدیر خودشیفته منعکس کننده خطر حسابرسی به دلیل ریسک ذاتی بالاتر و ریسک کنترل است، حسابرس باید روشهاي حسابرسی اضافی را انجام دهد تا این ریسک به حد قابل قبولی کاهش یابد. بنابراین، یک حسابرس به طور معمول میزان شواهد حسابرسی جمع- آوري شده را افزایش میدهد که منجر به هزینه حسابرسی بالاتر میشود (سلیمانی امیری وهمکاران،1401)
فهرست مطالب:
2-1- مقدمه
2-2-مبانی نظری خودشیفتگی
2-2-1- مفاهیم خودشیفتگی
2-2-2-خودشیفتگی و جهت گیري اخلاقی
2-2-3-خودشیفتگی مدیر وحق الزحمه حسابرسی
2-3- مفاهیم خودشیفتگی حسابرس
2-3-1-عدم حساسیت حسابرسان خودشیفته به ریسک
2-3-2-تحمل حسابرسان خودشیفته با دیگر خودشیفته ها
2-3-3-عدم مشارکت اخلاقی حسابرسان
2-4-تدوین مدل خودشیفتگی حسابرس (برگرفته از تحقیق علی نژاد ساروکلائی وهمکاران،1401)
2-5-اهمیت مطالعه خودشیفتگی حسابرس
2-6- پیشینه تحقیقات انجام شده در مورد موضوع خودشیفتگی حسابرس
2-6-1- پیشینه داخلی تحقیقات انجام شده خودشیفتگی حسابرس 1403-1402
2-6-2- پیشینه خارجی تحقیقات انجام شده خودشیفتگی حسابرس 2023-2022
منابع..........