در اندیشهی اسلامی، جامعه و حکومت اسلامی باید همهی وابستگیهای استثمارگرایانه را ریشهکن کند و انسان را در همهی عرصههای زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از زیر بار استثمار دیگران برهاند تا نیرو و استعدادش را برای پیشرفت و تکامل جامعه فراهم نماید.
بر مبنای اندیشهی اسلامی، سلطهگری و سلطهپذیری هر دو نفی شده است. بر این اساس، جامعه و نظام اسلامی نه به دنبال سلطه بر دیگران است و نه سلطهی قدرتهای استعماری را میپذیرد. نفی سلطه و حاکمیت دیگران به اندازهی شکلگیری زندگی اجتماعی انسان قدمت دارد. افراد هیچ جامعهای دخالت بیگانگان را در امور و سرنوشت خویش برنمیتابند و با تمام توان برای دفع سلطه مبارزه میکنند.
ین ایده، هرچند بر اثر تجربهی تاریخی استعمار و استثمار ـ به ویژه در قرنهای اخیر که کشورهای غربی به چپاول منابع دیگر کشورها و از جمله جوامع اسلامی پرداختهاند ـ تقویت شده است، اما منشأ آن را تنها این امر تشکیل نمیدهد، بلکه ویژگی انسان صاحب اندیشه، تعقل و عزّت نفس این است که حتی اگر استعمار و چپاول سرمایهها و نفعطلبیها مطرح نباشد، باز هم دخالت یا نفوذ دیگران را بر سرنوشت خویش نمیپذیرد و در صورت تحمیل موضوعی از سوی بیگانگان، با تمام توان در مقابل آن میایستد.
در اندیشهی اسلامی، جامعه و حکومت اسلامی باید همهی وابستگیهای استثمارگرایانه را ریشهکن کند و انسان را در همهی عرصههای زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از زیر بار استثمار دیگران برهاند تا نیرو و استعدادش را برای پیشرفت و تکامل جامعه فراهم نماید.
وابستگی چیزی است که دو نوع نیرو را در جامعه انسانی ـکه میتواند در جهت تکامل و پیشرفت آن قرار گیردـ از بین میبرد
پشتیبانی 24 ساعته :
09909994252
برچسب ها:
اندیشه اسلامی