ظهور و سقوط فرهنگ و تمدن اسلامي اندلس
¤ بهروز دانشور
تاريخ آموزه هاي بسياري دارد. به تعبير حضرت امام خميني تاريخ معلم انسانهاست از اين رو خداوند در قرآن مجيد به دفعات از شرح احوال گذشتگان به منظور عبرت آموزي و هدايت انسانها سخن به ميان آورده است. از جمله در سوره آل عمران آيه 137 آمده است: «قد خلت من قبلكم سنن فسيروا في الارض فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين» پيش از شما سنت هايي وجود داشت كه هر قوم طبق اعمال خود سرنوشت هايي داشتند كه شما نيز همانند آن را داريد پس در روي زمين گردش كنيد و مشاهده كنيد عاقبت تكذيب كنندگان آيات خداوند چگونه بود.
بر مسلمانان است كه از تاريخ گذشته خود پند بگيرند و از آن عبرت بياموزند تا دوباره به سرنوشت گذشتگان دچار نشوند. از اين جهت تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامي اندلس بسيار خواندني ومفيد است. در نوشتار حاضر ضمن بررسي ابعاد گوناگون فرهنگ وتمدن اسلامي اندلس آسيب شناسي و علل افول خورشيد تابناك آن تمدن نيز مطرح خواهدشد.
موقعيت جغرافيايي اسپانيا
اسپانيا يكي از مراكز مهم انتقال تمدن اسلامي به اروپا و همچنين پل ارتباطي ميان شرق و غرب در زمينه هاي مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي در طول مدت 800 سال بوده است. اين كشور در جنوب غرب اروپا با كشور ديگر يعني پرتغال شبه جزيره ايبري را تشكيل مي دهند.
ورود مسلمانان به اندلس
درسال 89 هـ.ق وليدابن عبدالملك خليفه اموي موسي ابن نصير را به حكومت آفريقيه (شمال آفريقا) منصوب كرد.
در ادامه فتوحات مسلمانان در قرن هفتم و هشتم ميلادي در شمال آفريقا با توجه به زمينه هاي سياسي اجتماعي و اقتصادي و از جمله كاهش بارندگي و خشكسالي و نيز اختلافات داخلي بربرهاي تازه مسلمان شده آن منطقه در صدد برآمدند با كشف مناطق جديد و تصرف آن مشكلات خود را تا حدودي حل نمايند. درهمين ايام اطلاعات و گزارشاتي از ثروت و اقتصاد اسپانيا و خاك حاصلخيز آن به دست مسلمانان رسيد و آنان وادار به تسخير اسپانيا شدند.
اوضاع داخلي اسپانيا از جمله بي عدالتي هاي اجتماعي و فاصله طبقاتي كه در يك طبقه عده اي از ويزيگوتها و اشراف محلي و كشيشان كليسا در رفاه و آسايش كامل بوده و طبقه ديگر يعني كشاورزان وابسته به زمين و غلامان و بردگان در رنج و مشقت بودند زمينه را براي دخالت يك نيروي خارجي فراهم ساخت. با توجه به زمينه هاي يادشده درسال 92هـ.ق در زمان خلافت وليد اول سپاهي مركب از عربها و بربرها به قصد فتح اسپانيا اعزام شدند. طارق سپاهيان خود را كه از تنگه ميان مراكش و اسپانيا عبور داد و از آن تاريخ به بعد اين تنگه به نام جبل الطارق ناميده شد.
طارق هنگامي كه وارد اسپانيا شد كه «رودريك» يا «آذرنيوگ» پادشاه آن سرزمين مشغول فرونشاندن شورش هاي داخلي كشور خود بود. رودريك با شنيدن خبر حمله مسلمانان به پايتخت بازگشت و به جنگ با مسلمانان پرداخت اما لشكر رودريك شكست خورد و خود نيز به روايتي كشته شد.
تاريخ اسپانياي اسلامي در اين زمان يعني از ورود طارق ابن زياد به اندلس درسال92هـ.ق تا 897هـ.ق كه آخرين بازمانده هاي مسلمانان از اسپانيا اخراج شدند به طور خلاصه به چند دوره به شرح زير تقسيم مي شود.
1-ازسال 92 تا 138هـ.ق فتح اسپانيا توسط طارق ابن زياد تا روي كارآمدن امويان اندلس
2- ازسال 138 تا 422هـ.ق حكومت امويان اندلس
3- ازسال 422تا 479 دوره ملوك الطوايفي
4- ازسال 479تا 543دوره حكومت مرابطون
5- ازسال 543 تا 632 دوره حكومت موحدون
6- از سال 632 تا 897 حكومت خاندان بني نصر يعني ازسقوط موحدون تا حاكميت مسيحيان بر كل اسپانيا
شكوه تمدن اسلامي اندلس
اسپانيا هشت قرن در دست مسلمانان بود و نور آن تمدن اروپا را نوراني ساخته بوده علم و ادب و صنعت فقط در همين سرزمين اروپاي رونق داشت و از همين رهگذر بود كه علوم رياضي- فلكي- گياه شناسي - تاريخ- فلسفه و قانونگذاري در اسپانياي اسلامي تكميل شد و به بار نشست.
جالب است بدانيم كه اين تحول وپيشرفت زماني بود كه اروپا گرفتار دوره ركود علمي قرون وسطي بود و از ناداني و جهالت رنج مي برد.
دراين هشت قرن با برنامه ريزي و ساماندهي در زمينه هاي مختلف مسلمين به پيشرفتهايي عظيم دست يافتند. از جمله با ايجاد مدارس رايگان، همگاني كردن آموزش و ترويج فرهنگ و علم دوستي و دانش پژوهي در اندلس بزرگاني در ميدان علم و اختراع قدم نهادند و تازه هايي را به جهان بشريت عرضه كردند.
در پزشكي با ظهور افرادي مانند علي ابن عباس، زهراوي، باهلي، ابن زهره بدان پايه از تخصص علمي رسيدند كه جراحيهاي دقيق چشم را انجام مي دادند.
معماري و شهرسازي
در زمينه معماري و شهرسازي مطابق با اصول فني و مهندسي، مهندسان مسلمان در معماري به قله هاي رفيع اين دانش دست يافتند و چنان آثار ماندگاري از خود به جاي گذاشتند كه امروزه بيش از 45ميليون نفر جهانگرد سالانه از اين آثار بازديد مي كنند.(1)
از جمله آثار معماري اندلس كه مي توان به آن اشاره كرد مسجد جامع شهر قرطبه است كه از شاهكارهاي معماري جهان است. مسجدي با 4868مترمربع فضاي سرپوشيده و باز با 1293عدد ستون كه ارتفاع آنها گاهي به 9متر مي رسد و در همان حال قطر ستونها حدود 25سانتيمتر است. در حاليكه در همان زمان ماهرترين مهندسان براي پيشگيري از سقوط احتمالي چنين سقف هاي بلندي، قطر پايه هاي سنگي ساختمان را كمتر از چهارمتر قرارنمي دادند.(2)
اين موضوع حكايت از توانمنديهاي فني و مهندسي معماران وقت دارد.
در توصيف شهر قرطبه سياحان و جهانگردان مطالب متنوعي مطرح نمودند از جمله جان دراپر در توصيف شهرسازي و زيباسازي شهر قرطبه پايتخت اندلس مي نويسد هفتصد سال بعد از اين تاريخ يعني بعد از شكوه اندلس حتي يك چراغ در راههاي عمومي لندن و پاريس وجود نداشت و قرنها بعد از آن تاريخ افراد پياده در شهرهاي لندن و پاريس تا قوزك پا در گل فرومي رفتند.(3)
تأليفات در زمينه كشاورزي
در نهضت ترجمه تعداد رسالاتي از ديوكريتوس، ارسطو و... در زمينه كشاورزي به عربي ترجمه شد. نخستين تأليفات كشاورزي جهان اسلام توسط يوحنا ابن ماسويه- حنين ابن اسحاق و جابرابن حيان صورت گرفت. در اوايل قرن چهارم هجري كتاب الفلاحه النبظيه توسط ابن وحشيه تأليف شد.
در قرن چهارم و پنجم رسالات زيادي توسط علما و دانشمندان اندلس تأليف شد:
از جمله كتاب الانوارء تأليف ابواسحاق قرطبي- كتاب الفلاحه نوشته ابوالقاسم زهراي جراح و پزشك معروف- كتاب المقنع از ابوبكر عمرابن حجاج اشبيلي- ديوان الفلاحه و كتاب القصد و البيان از عبداله ابن بصال
كتاب ديگر المغني في الادويه المفرده و الجامع لمفردات الادويه والاغذيه نوشته ابوعبداله احمد ابن بيطار متولد شهر مالقه اندلس، لازم به يادآوري است شهرت ابوعبداله احمد ابن بيطار بيشتر به داروشناسي مي باشد.(4)
به طور كلي توجه و عنايت امويان اندلس به كشاورزي آن چنان زياد بود كه تقويم خاصي براي آن ترتيب داده بودند و به تقويم قرطبي معروف شد. اين تقويم طريقه و موسم كشت گياهان مختلف را شرح داده بود به نظر برخي از محققين، ملتهاي ديگر نيز تقويم زراعي را به تقليد از امويان اندلس فراهم كردند.(5) موضوعي كه در دنياي امروز با عنوان سال زراعي از آن ياد مي شود.
مسلمانان اسپانيا علاوه بر تجارب شخصي خويش در باب كشاورزي مانند ساير علوم از تجربيات علمي و عملي چند صدساله مالك شرقي بهره فراواني بردند آنها فن و روش آبياري مرسوم در سرزمين هاي خلاف شرقي را در سيستم آبياري خود به كار گرفتند. حفر قنوات، ايجاد ناعور و استفاده از دولاب از جمله روش هاي معمول در مصر و شام و ايران براي بيرون آوردن آبهاي نهفته در زير زمين بود كه مورد استفاده مسلمين اندلس در آبياري زمين هاي كشاورزي و مصارف شهري قرارگرفت.(6)
استفاده از روشهاي فوق زماني بود كه كشاورزي در اندلس قبل از ورود مسلمانان به آن ناحيه به صورت ابتدايي و ديمي انجام مي گرفت. نظام حاكم بر زراعت آن سرزمين هم نظام فئودالي بود و كشاورز كمتر از آن دسترنج خود استفاده مي كرد.
اما با آمدن مسلمانان سيستم فئودالي كه خاص جوامع غربي بود برداشته شد و شيوه زمين داري شرقي رايج شد و در زمينه كشت گياهان و آبياري زمين ها تغيير و تحول عميقي صورت گرفت.
مهار آبها و سدسازي
سدسازي كه از جمله روش هاي تهيه آب براي مصارف خانگي و كشاورزي در ممالك شرقي بود به وسيله مسلمانان اسپانيا در شبه جزيره ايبريا اقتباس شد.
بهترين سندي كه مي توان درمرد تاثير روشهاي آبياري مسلمانان مشرق زمين درنوع آبياري اسپانيا ارائه داد تعداد زيادي از لغات اسپانيايي در فن آبياري است كه مشتق از زبان عربي است.(7)
صنايع
قبل از ورود مسلمانان به اسپانيا تا دوره امويان اندلس اين كشور از رشد چنداني برخوردار نبود. تثبيت حكومت امويان اندلس و حمايت آنها از صنعتگران و هنرمندان مسلمان از يك سو و داد وستد مردم آن كشور با مسلمانان شمال آفريقا از سوي ديگر تحولي عظيم در صنعت اندلس ايجاد كرد و باعث شكوفايي اقتصاد اندلس شد. به نحوي كه اثرات آن از مرز اسپانيا گذشت و به ديگر مناطق اروپا راه يافت.
دراينجا برخي صنايع مسلمان اندلس را معرفي مي نماييم.
الف: صنعت شيشه:
دراكثر شهرهاي اندلس شيشه توليد مي شد، اما اين صنعت درشهر بالغه به مراتب از رشد بيشتري برخوردار بود، از دانشمندان معروف آن عصر عباس ابن فرناس بود كه اختراعات بسيار زيادي را به ويژه در زمينه شيشه سازي به وي نسبت مي دهند. مي گويند وي نخستين كسي بود كه ساخت شيشه را از سنگ اختراع كرد. (8)
ب: سفال گري و كاشيكاري:
ازديگر صنايع كه در اندلس اسلامي رايج بود صنعت سفالگري و كاشيكاري است. اين صنعت در اسپانياي اسلامي از چنان اهميتي برخوردار بود كه توجه ابن بطوطه را به خود جلب كرد.
ابن بطوطه كه قرن هشتم هجري مصادف با چهاردهم ميلادي صنايع مسلمانان اندلس را ديده است مي گويد: درشهر مالقه ظرفهاي چيني، مذهب« زرنگاري» بسيار عالي مي سازند و آنها را به كشورهاي دور دست صادر مي نمايند.(9)
پ:نساجي و پارچه بافي:
مسلمانان اندلس در امر صنعت نساجي و پارچه بافي به پيشرفتهاي زيادي نائل آمدند به طوري كه فيليپ حتي به ستايش و تمجيد آنها در صنعت نساجي مي پردازد و مي گويد:
مسلمان اندلس در قرون وسطي علمداران صنعت پارچه و حريرجهان به شمار مي آمدند. (10)
دو مسئله عمده سبب رونق نساجي و پارچه بافي در اندلس شد: 1-بالا رفتن رفاه و آسايش عمومي مردم اندلس 2- گسترش تجارت و بازرگاني اين كشور با اقصي نقاط عالم، اين دو موضوع باعث گرديد تا كميت و كيفيت محصولات نساجي پيشرفت كند.
از مراكز مهم پارچه بافي اندلس شهر قرطبه پايتخت آن كشور بود كه حدود 1300 بافنده داشت و در اواسط قرن چهارم هجري بيش از دويست كارگاه ريسندگي و بافندگي دراطراف اين شهر مشغول فعاليت بودند.
ت: صنعت كاغذ
با عنايت به اهميت تاريخي صنعت كاغذ و به دليل ارتباط نزديك آن با هرنوع تحقيق و پژوهش نگاهي گذرا به جايگاه اين صنعت درتمدن اسلامي و سير مراحل تاريخي آن مي اندازيم:
درحقيقت بايد گفت اختراع كاغذ يكي از پديده هاي مهم جهان بشريت بود كه تحول و جهش عظيمي در مسير تاريخ انسان ايجاد كرد و موجبات پيشرفت جامعه را فراهم نمود. نقش كاغذ درتكامل فرهنگ يك جامعه امري مسلم و روشن است.
ويل دورانت اختراع كاغذ را يكي از اركان تمدن دانسته است. (11)
ظاهراً نخستين قومي كه كاغذ را اختراع كردند چيني ها بودند و درسال 134هجري قمري جنگ سختي بين چيني ها و مسلمانان خراسان روي داد كه مسلمانان پيروز شدند بعد از اين پيروزي مسلمانان را طريق صنعتگران چيني با اين صنعت آشنا شدند.
ابن نديم در اين باره مي نويسد:«گويند كارگران چيني كاغذ را درخراسان همانند كاغذ چيني مي ساختند.»
او همچنين از شش نوع كاغذ كه در قرن چهارم هجري كه در اقصي نقاط امپراطوري اسلامي توليد مي شد سخن مي گويد و اسامي آنها را چنين ذكر مي كند:
كاغذ خراساني، ديلماني، طحي، نوحي، جعفري، فرعوني و طاهري (12)
مسلمانان اندلس درفن كاغذ سازي نيز همچون صنايع ديگر مهارت خوبي پيدا كردند.
آنها از اسلاف خود درسرزمين مشرق فنون تهيه و تكثير انواع كاغذها را آموخته و در منطقه خويش رايج كردند.
منابع اسلامي معروف ترين مركز كاغذ سازي اندلس را در شهر شاطبه دانسته اند.
ادريس درباره نوع كاغذ اين شهر گفته است كه: درشهر شاطبه اندلس بهترين كاغذ عالم را مي ساختند و به شرق و غرب برده مي شد. (13)
بعد از اينكه اين صنعت دراندلس رونق گرفت از طريق همين كشور به اروپا نيز سرايت كرد و در آنجا هم به تقليد از مسلمانان اندلس كارخانه هاي كاغذ سازي تاسيس شد.
فيليپ حتي در مورد نقش مسلمانان مالك اسلامي بويژه مسلمين اندلس در توسعه و تكامل صنعت كاغذ و نتايج آن در اروپا مي گويد:
«اگر كاغذسازي يعني سودمندترين چيزي كه مسلمانان به اروپا داده اند در اندلس نبود جمع آوري كتاب ميسر نمي شد، اگر كاغذ نبود چاپ با حروف جدا ميسر نمي شد و اگر كاغذ و چاپ نبود تعليمات عمومي چنانچه امروز هست در اروپا رواج نمي يافت.(14)
آسيب شناسي تمدن اسلامي اندلس
هر مسلمان بيداردلي با نگاهي به تمدن باشكوه اندلس از خود مي پرسد. چرا اندلس از اوج قدرت، عظمت و شكوه به ذلت و خواري كشيده شد. علت انحطاط تمدن اسلامي اندلس چه بود. دلايل آنرا دركجا بايد جستجو كرد. آيا گردش روزگار چنين است يا نتيجه اعمال؟
از جستجو و تفحص در متون تاريخي مي توان دو عامل را به عنوان آسيب هاي جدي و اساسي فرهنگ و تمدن اسلامي اندلس برشمرد كه عبارتند از:
الف: اختلاف و تفرقه:
يكي از اركان مهم ثبات، امنيت و پيشرفت هر جامعه وحدت است. در طول تاريخ مردمي بر مشكلات و گرفتاريها فائق آمدند كه بر محور اتحاد گرد آمدند. اگر مسلمانان موفق شدند كه سريع و برق آسا شبه جزيره ايبري را فتح نمايند در سايه وحدت بوده است. از اين رو خداوند متعال در قرآن مجيد به اين نكته اساسي در حيات جامعه اشاره نموده است: واعتصمو بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا(15)
همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد و متفرق نشويد. همانطور كه وحدت مايه ثبات است اختلاف و تفرقه سبب ناامني و عقب ماندگي است.
مهمترين علت شكست حكومت اسلامي اندلس اختلاف و دشمني ديرينه ميان دو گروه اعراب مضري و قحطاني بود كه هيچگاه به پايان نرسيد و هرگاه قدرت به دست يكي از اين دو مي افتاد بر ديگري ستم مي كرد و گروه مقابل به كارشكني مي پرداخت.
از ديگر كارهاي نادرست اعراب پس از ورود به اندلس اين بود كه خود را از بربرهاي شمال آفريقا (كه سهم بزرگي در فتح شبه جزيره ايبريا) داشتند برتر مي دانستند و نسبت به آنها به ديده حقارت مي نگريستند.
اين نوع برخورد نيز اختلاف پردامنه اي را در اندلس سبب شد كه در تمام مدت كم و بيش ادامه داشت.
شدت اين دوگونه اختلافات به گونه اي بود كه اگر كسي گامي براي صلح و آشتي بر مي داشت در آتش اختلاف و دشمني خاكستر مي شد.
در يكي از اين آشوبها روزي دانشمند بزرگي در مسجد جامع شهر قرطبه همين كه اشاره به اينگونه اختلافات گفت خدايا ميان ما صلح برقرار كن، بي درنگ كشته شد و ديگري در همان مسجد به محض اينكه گفت خدا صلح را دوست دارد و به آن امر كرده است در دم كشته شد. (16)
از نتايج شوم اين درگيريها روي آوردن دو گروه: مخالف به سوي دشمن مسيحي بود كه براي چنين روزهايي لحظه شماري مي كرد. و در نهايت به دليل اختلافات داخلي مسيحيان توانستند دولتهاي كوچك اسلامي در اندلس را يكي پس از ديگري از ميان بردارند و در سال 897 هجري قمري به عمر آخرين حكومت اسلامي در اندلس يعني حكومت بني نصر پايان دادند.
ب: فساد اخلاقي:
دومين عامل شكست مسلمين اندلس را مي توان روي آوردن حكام و بسياري از مردم را به بي تقوايي و بي بندو باري دانست.
فراگير شدن فساد در سطح حاكميت و جامعه آنان را از توجه به صلاح و سلامت و پيشرفت جامعه بازداشت و حميت و غيرت ديني را در آنها از بين برد و آنچه براي آنها اهميت داشت قدرت طلبي و خوشگذراني بوده.
در نتيجه ترويج فساد شهرهاي اسلامي يكي پس از ديگري ازتحت حكومت آنها خارج گرديد و به تصرف دشمن درآمد.
فساد در بين حكمرانان تا آنجا پيش رفت كه يكي از حكام منطقه المريه عاشق دختري مسيحي شد و به زور او را از پدرش گرفت و بر سر همين موضوع به جنگ و خونريزي در ميان مسلمانان دست زد.
آنگاه كه حاكمان به عيش و عشرت آشكار پرداختند مردم بسياري از پي آنها روانه گشتند و دشمن مسيحي با طرحي شيطاني ضربه اي سخت بر پيكر جامعه اسلامي اندلس وارد ساخت.
مسيحيان شمال قراردادهايي را با حاكم مسلمان بستند و مطابق آن آزادانه به ايجاد تفريحگاه و مدرسه و انجام تجارت ميان مسلمانان پرداختند. در مدارس خود به فرزندان مسلمانان افكار مسيحيت را القاء مي كردند. و به ترويج و خريد و فروش مشروبات الكلي ميان مسلمانان پرداخته آنها را از اعتقادات ديني خود دور مي ساختند.
به اين ترتيب فساد و تباهي را در تمام پيكره جامعه اسلامي رسوخ دادند و جامعه اسلامي را از درون تهي و توان مقاومت را از آنها گرفتند.
بر اين اساس اختلاف و فساد مهمترين عامل اضمحلال فرهنگ و تمدن اسلامي در اندلس ارزيابي مي گردد.
به تعبير قرآن مجيد ان الله لايغيروابقوم حتي يغيرواما بانفسهم. (سوره رعد - آيه 31)
همانا خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي دهد مگر اينكه آنان آنچه را كه در خودشان است تغيير دهند.
پي نوشت ها در سرويس معارف موجود است.
پشتیبانی 24 ساعته :
09909994252
برچسب ها:
معاد شناسی آموزه های پیامبران