مبارزات آيه الله مدرس
در عصر شكوفايى انقلاب اسلامى ، بزرگداشت مجاهدى عظيم الشان و متعهدى برومند و عالم بزرگوارى كه در دوران سياه اختناق رضاخانى مى زيست ، لازم مى باشد. زيرا در زمانى كه قلم ها شكسته و زبان ها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دريغ نمى كرد.
در آن روزگار در حقيقت حق حيات از ملت مظلوم ايران سلب شده بود و ميدان تاخت و تاز قلدرى هتاك در سطح كشور باز و دست مزدوران پليدش در سراسر ايران تا مرفق به خون عزيزان آزاده وطن و علماى اعلام و طبقات مختلف آغشته بود. اين عالم ضعيف الجثه با جسمى نحيف و روحى بزرگ و شاداب از ايمان و صفا و حقيقت و زبانى چون شمشير حيدر كرار، رويارويشان ايستاد و فرياد كشيد و حق را گفت و جنايات را آشكار كرد و مجال را بر رضاخان كذايى تنگ و روزگارشان را سياه كرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزيز و ملت شريف نثار كرد و به دست دژخيمان ستمشاهى در غربت به شهادت رسيد و به اجداد طاهرينش پيوست در واقع شهيد بزرگ ما مرحوم مدرس كه القاب براى او كوتاه و كوچك است ، ستاره درخشانى بود بر تارك كشورى كه از ظلم و جور رضاشاهى تاريك مى نمود. و تا كسى آن زمان را درك نكرده باشد، ارزش اين شخصيت عالى مقام را نمى تواند درك كند ملت ما مرهون خدمات و فداكارى هاى اوست و اينك كه با سربلندى از بين ما رفته ، بر ماست كه ابعاد روحى و بينش سياسى و اعتقادى او را هر چه بهتر بشناسيم و بشناسانيم و با خدمت ناچيز خود مزار شريف دور افتاده او را تعمير و احيا نماييم.
مبارزات آيه الله مدرس
مرحوم مدرس رحمه الله گفته بود كه من با جمهورى مخالفم - آن وقت مخالفت با جمهورى يك چيزى بود كه واضح بود بايد بشود براى اين كه آنها مى خواستند بساط درست كنند-/ گفت من با/ گفته بود من با جمهورى مخالفم ، لكن اگر جمهورى شد كنار نمى روم ، من در ميدان هستم ، من مى روم سراغش سزاوار است كه اولين اسكناس كه در ايران به طبع مى رسد، عكس اولين مرد مجاهد در رژيم منحوس پهلوى چاپ شود.
در زمان هاى اخير هم مدرس ، كاشانى ، اينها مردم سياسى بودند و مشغول كار بودند
قيامهاى علماى ايران
آن كه در داخل ، در داخل مملكت قيام كردند بر ضد رضاشاه ، علماى تبريز بودند. يك وقت هم علماى خراسان بودند، يك وقت هم علماى اصفهان بودند كه در قم جمع شدند، كه ما همه اش را حاضر بوديم . آن كه در مجلس مخالفت مى كرد، جبهه ملى نبود مدرس بود، نهضت آزادى نبود مدرس بود كه مى ايستاد و بر خلاف آنجا. اينها آن وقت چيزى نبودند، كارى نداشتند به اين كارها.
در زمان خود ما چندين دفعه قيام كردند روحانيون بر ضد رضاخان ، چندين دفعه ، يك دفعه از خراسان ، يك دقعه از آذربايجان ، يك دفعه از اصفهان و همه اطراف ايران را دعوت كردند به قم كه ما اينها را شاهد بوديم و اينها همه قيام بر ضد رضاخان بود، البته قدرت او داشت و شكست مى داد، علماى آذربايجان را گرفت و برد، در سنقر گمان مى كنم بود، دو نفر بزرگان علماى آنجا مرحوم آميرزا صادق آقا، مرحوم انگجى ، اينها را بردند در سنقر يا آنجاها طرف كردستان آنجاها مدت ها آنها در آنجا تبعيد بودند، بعد هم كه رهايشان كردند مرحوم آميرزا صادق آقا آمد قم ماند و ديگر نرفت به آذربايجان و در همانجا فوت شد. علماى مشهد هم كه قيام كردند تمامشان را گرفتند آوردند تهران حبس كردند و علماى بزرگشان را مى بردند در كلانترى ها يا در عدليه مى بردند توى خيابان ها با سر برهنه هم راه مى رفتند كه بروند آنجا استنطاقشان كنند. علماى اصفهان هم كه آمدند اينجا، شكستند آن اعتصابشان را با فشار، با حيله ، بلكه آنوقت معلوم شد، مى گفتند كه مرحوم حاج آقا نورالله كه بزرگشان بود او را مسموم كردند. قيام بر ضد اينها از روحانيون شروع مى شد.
اين قيامهايى كه در اين صد سال شده است از كى بوده ؟ چند قيام در اين صد سال ؟ كى راس اينها بوده ؟ قيام تنباكو، مرحوم ميرزا بود، قيام مشروطه از نجف ، آقايان نجف ، از ايران ، علماى ايران ايجاد كردند. اين چند قيامى كه ما شاهدش بوديم همه از علما بود. علماى اصفهان قيام كردند راسشان مرحوم حاج آقا نورالله رحمت الله بود. علماى تبريز قيام كردند، علماى مشهد قيام كردند. يك وقت مرحوم آقاى قمى خودش تنها پاشد راه افتاد آمد كه من تهران بودم ، ايشان به حضرت عبدالعظيم آمدند و ما رفتيم خدمتشان و ايشان قيام كردند، منتها حبس كردند در همانجا جبسش كردند و بعد هم تبعيدش كردند. قدرت بود ديگر، در اين صد سال هر چه قيام بوده است ، تقريبا از اينها بوده ، تبريز هم خيابانى يكى از آقايان بود، از علما بود. البته جنگل هم بوده اند، اينها هم بوده اند لكن در اقليت بودند،
پشتیبانی 24 ساعته :
09909994252
برچسب ها:
تحقیق مبارزات آيه الله مدرس