نام پژوهش :
انقلاب اسلامي
و بررسي تحولات جهاني همزمان با آن
مقدمه:
بي شك ارائه يك تحليل همه جانبه و واقع بينانه از انقلاب اسلامي و بررسي تحولات جهاني همزمان با آن ضروريست – زيرا هيچكس نمي تواند جنگ ابر قدرتها و تلاش آنان براي غارت و سلطه بر جهان سوم را ناديده انگارد و چه بسيار رودر روئيها وهم چنين چه بسيار سازشها ، كه بين آنان براي تجاوز يا ادامه استثمار ملتي مستضعف صورت پذيرفته است كه از يكسو بحران جهان را ساخته ( حركت ناوگان شوروي بسوي كوبا در سال 1961 و آماده باش نظامي امريكا كه لحظات اضطراب آوري براي جهانيان پديد آورد ، با بازگشت كشتيهاي شوروي در برابر اولتيماتوم آمريكا ،خاتمه يافت و همچنين در مورد كره در سال 1950 وجنگ سوئز در سال 1956) واز سوي ديگر نمونه هاي بسيار تفاهم آنها (آنگولا ، لبنان كه آمريكا حضور سربازان كوبايي را در آنگولا « مفيد » تشخيص داده و روسيه در قبال جنايات فالانژها در لبنان كوچكترين عكس العملي نشان نميداد) اين نظر را تقويت كرده است كه بدون «چراغ سبز » يك ابر قدرت ويا قدرت بزرگ ، ابر قدرت ويا قدرت بزرگ ، ابر قدرت ديگر در هيچ كجا ي جهان از «خط » عبور نمي كند وهمه با هم بر سر خوان پر از خون وضبحه مللي ستم كشيده بساط عيش خود را گسترده و ميگسترانند – عملكرد ابر قدرتها و قدرتها بر روي كشورهاي جهان سوم آنچنان وسيع وعميق بوده است كه حتي برخي انقلابها را خود هدايت كرده وبه انحراف كشانده اند ودر موارد ديگر ، انقلابها يا از آغاز مستقيماً باخود جهانخواران درگير بوده ويا به محض قيام بيدرنگ ابرقدرتها در صحنه آن بعنوان يكي از عوامل وجناحهاي نبرد ظاهر شده اند و نقش خود را ايفا كرده اند انقلاب اسلامي ايران نيز ، بويژه با توجه به سلطه همه جانبه مستكبرين در طول سالهاي دراز حكومت پهلوي ونفوذ هاي استثمار گرانه با توجه به سابقه انگليس ، نقش عمده امريكا وهمسايگي حساس شوروي يكي از بزرگترين و موثرترين انقلاب در قرون اخير است و آنها بمنظور حفظ سلطه خود بر جهان نمي توانند نسبت به عظمت و شكوهي كه اين انقلاب دارد عكس العمل نشان ندهند – وبا توجه باينكه انقلاب اسلامي ايران در طي نيم قرن اخير اولين انقلابي است كه ناقوس مرگ استعمار نوين در قالب مفاهيم استبداد واستثمار واستكبار جهاني بسر كردگي امپرياليسم غرب را بصدا در آورده ، لذا در اين مبحث به تحليل سياستهاي مزدورانه امپرياليسم با اشاره به روابط نظامي ، سياسي و اقتصادي امپرياليسم امريكا ، روسيه شوروي بلحاظ حساسيت همسايگي با ايران و نفوذ بيش از سه قرن انگلستان در ايران با چشم اندازي از تاريخ روابط في مابين اين سه كشور و آنچه كه اينان بر سر ملت ما آوردند نگاهي مي افكنيم ، سپس با مدد از آمار و ارقام به اوضاع اقتصادي حاكم بر ايران مي پردازيم كه در آن قرار دادهاي تحميلي بر ملت محروم و تحت ستم ميهنمان همچنين ميزان دست نشاندگي رژيم جنايتكار شاه را در اجراي سياستهاي امريكا نشان خواهيم داد ودر غايت تاثير انقلاب ايران در منطقه و جهان كه امپرياليسم غرب را بر آن داشت تا نوچه اش عراق را واداربه حمله عليه ايران كند و بدنبال آن اشاره مختصري به سياست خارجي ايران در بعد از انقلاب اسلامي خواهيم داشت .
الف : سلطه نظامي :
در اينجا لازم بتذكر است كه قدرتهاي جهاني تنها بلحاظ افزايش جو قهر نيست كه محتاج گسترش روز افزون صنايع نظامي هستند ، ونيز تنها بدان خاطر نيست كه سرمايه گذاريهاي نظامي از طريق حذف اثرات نيروهاي محركه اقتصادي عامل تعديل وثبات اقتصادي هستند بلكه عمده تا بخاطر آنست كه روابط مسلط وزير سلطه قائم بزور است و فقدان اين عامل به كشورهاي زير سلطه امكان ميدهد خود را بسرعت از زير بار سلطه رها سازند . در حقيقت تجزيه روز افزون جامعه و اقتصاد زير سلطه جز با اعمال زور ، ممكن نيست و بديگر سخن افزايش جو قهر هم نتيجه مقاومت وهم بر اثر اعمال روز افزون زور است واز اينروست كه هزينه هاي نظامي در جهان با سرعت سرسام آوري افزايش مي يابد .
در سال 1974 ايران به تنهايي به اندازه تمامي كشورهائي كه از آمريكا كمك نظامي دريافت داشته ويا اسلحه خريده اند ، اسلحه خريده است اين تابلو عينا از مجله آلماني « اشپيگل » نقل مي شود .
در سال 1974 از 13 كشوري كه نامشان در اين جدول آمده است ، ايران به تنهائي «3794» ميليون دلار و 12 كشور بقيه بر روي هم « 3967» ميليون دلار اسلحه خريده اند وايران واسرائيل دو ابزار دست امريكا بر رويهم « 5912» ميليون دلار اسلحه خريده اند . با اين تفاوت كه پول سلاح تحويلي به اسرائيل راخود آمريكا پرداخته است وپول اسلحه خريداري ايران را از محل در آمد نفت داده اند . وبودجه نظامي ايران در طول برنامه پنجم بر اساس خريد سالانه 4 ميليارد دلار اسلحه تنظيم شده بود و نيز از جمله صرفه جوئيهائي كه آمريكائيان از جهت كشورهاي نفت خيز بود خود بعمل مي آورند و مي آورند ، تحميل هزينه هاي دفاع از جهان آزاد (سرمايه داري ) به كشورهاي نفت خيز تابع و مطيع و بيشتر از همه ايران بود . آمريكائيان اين هزينه ها را كه بعلت افزايش جو قهر دائم بر ميزان آن افزوده ميشود با اين كشورها تحميل ميكنند ، بخشي از اين هزينه ها را هم تحت عنوان كمك و پيش خريد و سرمايه گذاري مشترك تحميل مي شود .
تا سال 1357 آمريكا هزينه هاي نظامي در خليج فارس ، هزينه هاي خرابكاري دركشورهاي عربي بويژه عراق و لبنان و اردن وهزينه هاي « حفظ وضع موجود » در كشورهاي منطقه و.. را به عهده ايران واگذار كرده بود .
از 8/7 ميليارد دلار بودجه نظامي سال 1975 تخمين زده مي شود كه بيش از 5 ميليارد آن خرج خريدهاي نظامي از خارج شده است ،منابع مختلف ميزان خريدهاي نظامي از آمريكا وغرب را يكسان ذكرنمي كنند .
« نيويورك تايمز» 9 فوريه 77- ميزان خريدهاي نظامي ايران از آمريكا را از سال 1972 به بعد به بيش از 15 ميليارد دلار تخمين ميزند فهرستي كامپيوتري كه از طرف وزارت دفاع آمريكا تهيه شده است و ظاهراً بجز 16 مورد سري ( 8 مورد در ارتش و 8 مورد در نيروي دريايي ) كليه خريدهاي نظامي ايران را اعم از اسلحه وخدمات آورده است .
ميزان كل خريد ايران از آ”مريكا بين 67- 1977 را بيش از 5/11 ميليارد دلار مينويسد – و بر اساس يك بر
پشتیبانی 24 ساعته :
09909994252
برچسب ها:
تحقیق انقلاب اسلامي بررسي تحولات جهاني همزمان با