مقدمه :
مصاحبة باليني : شرح حال روانپزشكي و وضعيت رواني
هدف مصاحبه تشخيصي جمع آوري اطلاعاتي است كه به معاينه كننده كمك مي كند تشخيص گذاري نمايد . تشخيص درمان را هدايت كرده و به پيش بيني سير آتي اختلال بيمار كمك مي كند .
تشخيص هاي روانپزشكي بر پديده شناسي توصيفي مبتني هستند : نشانه ها ، علائم ، و سير باليني .
معاينة روانپزشكي از دو جزء تشكيل يافته است : ( 1 ) شرح حال ، كه سير بيماري هاي فعلي و قبلي را شرح داده و اطلاعات شخصي و خانوادگي را به دست مي دهد و معاينه وضعيت رواني ، كه ارزيابي رسمي تفكر ، خلق و رفتار فعلي بيمار است . خلاصه زير مدلي براي چگونگي سازماندهي معمول اين اطلاعات است . همه عناوين بايد مورد توجه قرار گيرند اما نيازي به رعايت سفت و سخت آنها نيست .
علائم و نشانه هاي باليني و روانپزشكي :
روانپزشكان توانائي كشف شرايط رواني را به چند دليل مي آموزند : گذاشتن تشخيص دقيق ، انجام درمان مؤثر ، ارائه پيش آگهي قابل اعتماد ، تحليل مسائل روانپزشكي حتي الامكان بطور كامل ، و برقراري ارتباط مفيد با ساير متخصصين . براي رسيدن به اين اهداف ، آن ها بايد در زبان روانپزشكي تبحر پيدا كنند : بايد شناخت و تعريف علائم و نشانه هاي رفتاري و هيجاني را بياموزند و در مشاهده دقيق و توصيف واضح پديده هاي رواني روانپزشكي مسلط گردند.
بسيار از علائم و نشانه هاي روانپزشكي ريشه در رفتار طبيعي دارند و مي توان آن ها را به عنوان نقاط متفاوتي روي طيفي از بهنجاري تا بيمار گونگي تصور نمود .
تشخيص و طبقه بندي در روانپزشكي :
سيستم هاي طبقه بندي تشخيص هاي روانپزشكي چندين هدف دارند : (1) تفكيك يك تشخيص روانپزشكي از ديگري ، به طوري كه پزشك مؤثرترين درمان را پيشنهاد كند ؛ (2) ارائه زباني مشترك بين اهل فن بهداشت رواني ؛ (3) جستجوي علل اختلالات رواني كه هنوز نامعلوم هستند . دو طبقه بندي بسيار مهم روانپزشكي عبارتند از : راهنماي تشخيص و آماري اختلالات رواني ( DSM) ، كه در ايالات متحده مورد استفاده قرار مي گيرند ، و طبقه بندي آماري بين المللي بيماري هاي و مسائل بهداشتي وابسته (ICD) ، كه در اروپا كاربرد دارد . هر سيستم از برخي جهات با هم فرق دارند ، اما كاملاً مشابه هستند . طبقه بندي مورد استفاده در اين كتاب بر متن بازنگري شده چهارمين وير است (DSM-IV-TR) DSM است كه در سال 2000 توسط انجمن روانپزشكي آمريكا به چاپ رسيده است .
دمانس و اختلالات رواني ناشي از اختلال طبي عمومي :
اختلالات شناختي با تخريب قابل ملاحظه در كاركردهائي نظير حافظه ، قضاوت ، زبان و توجه مشخص است . اين تخريب نشان دهنده تغيير از خط پايه است ، دليريوم با اختلال در هشياري و بروز علائم در يك دورة زماني كوتاه مشخص است . دمانس با تخريب شناختي كلي ، از جمله نقص هاي حافظه ، عليرغم سطح بهنجار هشياري و بيداري مشخص مي باشد.
اختلالات نسياتي با كاهش حافظه بدون تخريب شناختي ديگر مشخص هستند . اختلالات رواني ناشي از اختلال كلي طبي يك عده علائم رواني تعريف مي شوند كه مستقيماً از اختلال طبي يا نورولوژيك ناشي مي شوند ( مثل افسردگي ناشي از تومر لوب پيشاني ). اختلالات شناختي نيز ممكن است از مسائلي نظير ضربه ، اختلال سوء مصرف مواد ، سموم يا داروها ناشي شوند . اين اختلالات مي تواند توأم باشند ( مثل دليريوم حاد كه دمانس ديرپا را پيچيده تر مي سازد ) .
جنبه هاي عصبي – روانپزشكي HIV و AIDS
AIDS يك بيماري است كه در آن ويروس نقص ايمني انسان ( قبلاً HIV-I گفته مي شود ) موجب تخريب شديد ايمني سلولي مي گردد ، كه به عفونت هاي فرصت طلب ، نئوپلاسم ها ، سندرم هاي با ارتباط مستقيم با ويروس و مرگ مي انجامد . گفته مي شود كه در سراسر جهان 22 ميليون نفر با HIV آلوده شده اند و 12 ميليون مرگ از اين آلودگي حاصل شده است . AIDS را مي توان يك بيماري مغزي تلقي كرد چون بيش از 50% افراد آلوده تظاهرات عصبي – رواني دارند . تغييرات نوروپاتوژيك در 90% بيماران مبتلاً به AIDS در كالبد شكافي مشاهده شده است . ده درصد بيماران شكايات CNS به عنوان نشانه هاي اوليه اختلال مطرح مي كنند .
ميزان اختلالات خلقي ، اضطرابي ، سوء مصرف مواد ، و انطباق مربوط AIDS و اختلالات وابسته به HIV بالا است . كشف داروهاي آنتي رتر و ويرال در تركيبات قوي
( Cocktails) ماهيت اختلال را براي بسياري از
پشتیبانی 24 ساعته :
09909994252
برچسب ها:
تحقیق مصاحبة باليني شرح حال روانپزشكي وضعيت رواني