افتراق فرآيندي است كه به وسيله ي آن انسان به شباهت ها و تفاوت هاي ميان محركهاي مربوط به هم واقف مي شود. بازشناسي تفاوتها ميان چيزهاي ديده شده نظير حروف يا ترتيبات زنجيره اي، ميان تفاوتهاي آوايي در لغات يا بين اشكالي كه به فعاليت ها معني مي دهند. در يادگيري براي فهم و استفاده از كلام شفاهي، خواندن، نوشتن، محاسبه ي مسائل رياضي، هجي كردن و يا تحول مهارتهاي حركتي، كودكان بايد قادر باشند تفاوت هاي بين آنچه را كه ديده اند، شنيده اند، لمس كرده و يا چشيده و احساس كرده اند را تميز دهند كودكاني كه مي توانند تفاوت هاي بين محركهاي مختلف را دريابند (مثلاً سيخ و ميخ) بيشتر مي توانند ياد بگيرند به محركهاي متفاوت پاسخ هاي مختلف بدهند.
ناتواني هاي افتراقي مي تواند به شش گروه اصلي طبقه بندي شوند:
1- افتراق بينايي: افتراق آنچه مي بينيم.
2- افتراق شنوايي: افتراق آنچه مي شنويم.
3- افتراق لمسي: افتراق آنچه لمس مي كنيم.
4- افتراق حسي جنبشي: افتراق آنچه از طريق حركت احساس مي كنيم.
5- افتراق بساوشي: افتراقي كه شامل لمس و حركت هستند.
6- افتراق شكل: پس زمينه
...
حل مسئله
دو جز اصلي تفكر تكوين مفهوم و حل مسئله مي باشد.
يك بخش مهم از رشد كردن و بزرگ كردن اين است كه ياد بگيريم چگونه با موقعيت هاي دشوار كنار بياييم. بر موانع غلبه كنيم به سئوالات گيج كننده پاسخ دهيم در راه حل هايي براي مشكلات روزمره ي زندگي پيدا كنيم. متأسفانه بسياري از دانش آموزان دچار ناتواني يادگيري اغلب
1- نمي توانند بروز موقعيت هاي مسئله اي را ببينند.
2- نمي توانند به تنهايي مشكلات را تشخيص دهند.
3- فاقد رويكردها، توانايي ذهني يا تكنيك هاي حل مسئله براي كنار آمدن با مشكلات هستند يا
4- در استفاده از راهبردهاي سازمان يافته و منظم براي حل مسئله شكست مي خورند.
بنابراين مهم است كه كودكان ناتوان از يادگيري براي ايجاد و تكامل راهبردهاي حل مسئله ياري شوند.
رويكردهاي مربوط به حل مسئله به طريق بسياري تعريف شده اند و شامل موارد زير مي باشند: رفتار آزمايش و خطا، رفتار تكانشي، رفتار انعكاسي، رفتار خلاق يا بينشي، تفكر مستقيم و منطقي و تفكر استقرايي قياسي و تفكر استنتاجي. با وجوديكه دانشمندان در توصيف حل مسئله با هم تفاوت هايي دارند، به نظر مي رسد توافق هاي كلي درباره ي پويايي هاي دروني آنها وجود داشته باشند.
البته، معمولاً هيچ راه يگانه اي براي حل مسائل وجود ندارد تقريباً 6 مرحله ي اصلي در فرآيند حل مسئله وجود دارد. هر خللي در هر يك از اين مراحل مي تواند در حل مؤثر مسئله اختلال ايجاد كند. در اين مقاله به ارائه خطوط راهنما براي ارزيابي عملكرد دانش آموز در هر مرحله از فرآيند حل مسئله و ارائه پيشنهاداتي براي ترميم مي پردازيم.
مراحل حل مسئله
1- تشخيص اينكه مسئله اي وجود دارد
اولين مرحله در فرآيند حل مسئله اينست كه تشخيص دهيم مسئله اي وجود دارد. ممكن است هنگامي كه دانش اموز با موقعيتي غير مترقبه برخورد مي كند و هيچ پاسخ
..
اختلال نقص در توجه يكي از مواردي است كه در اغلب ناتوانيهاي يادگيري همراه و بدون پرفعاليتي ديده مي شود كودكي كه مبتلا به اين اختلال مي باشد اصولاً علائمي از بي ثباتي در توانايي هاي شناختي مربوط به تكاليف تحصيلي و عملكردي متغير را از خود نشان مي دهد كه اغلب موجب پريشاني معلم، والدين و حتي خود كودك مي شود از نظر سبب شناسي و درمان بسيار اهميت دارد كه بدانيم اختلالات توجه در برخي موارد با فعاليت حركتي زياد بدن همراه مي باشند.
به منظور تشخيص اختلال نقص در توجه مي بايستي كودك ملاكهاي بي توجهي (نظير شكست در به انجام رسانيدن كارهايي كه شروع كرده، شكست در گوش كردن، حواسپرتي، مشكل در تمركز يا دقت در انجام يك بازي) و تكانش (از قبيل انجام اعمال قبل از تفكر، از كار به كاري ديگر پرداختن، مشكل در سازماندهي، نياز به كنترل كننده، فريادهاي ناگهاني در كلاس، مشكل در منظر ماندن) را داشته باشد.
براي تشخيص ADD همراه با پرفعاليتي، مي بايست كودك علاوه بر حواسپرتي و علائم كنترل ضعيف تكانه ها، فعاليت زياد را نيز داشته باشد. فعاليت حركتي زايد ممكن است به صورت مشكل در يك جا نشستن يا مشكل در يك جا ماندن، راه رفتن و دويدن زياد و راه رفتن در خواب مشاهده شود.
ناتوانيهاي توجهي
يكي از فراوان ترين مشكلات در ميان كودكان كه موجب كاهش كارايي آنان در مدرسه مي گردد در فقدان توجه است مشاهدات نشان مي دهد كه هنگامي كودك در تمركز بر روي تكليف طرح شده، با شكست مواجه مي شود و نمي تواند سر و نگاهش را به سمت معلمي كه در حال آموزش به اوست جهت دهد و يا در دنبال كردن دستورالعمل ها شكست مي خورد از طرف ديگر ادامه كار بر روي يك تكليف معين، تعيين جهت نگاه و سر، حالت چهره، مراقب و گوش به زنگ و اجراي دستورالعمل ها و موفقيت در عملكرد نشان دهنده رفتار توجه كودك است.
به هر حال وقتي كودك مبتلا به نقصان شديد توجه است اين مشكل مي تواند اثرات مخربي بر يادگيري او داشته باشد.
طبقه بندي كاستيهاي توجهي
1- بيش فعالي كه به وسيله فعاليت حركتي بيش از حد مشخص شده است.
2- حواسپرتي بر حسب تمركز بر روي محرك غيرمربوط يا نامناسب و داشتن
..
املا
سه نوع مشكل وجود دارد كه ممكن است سبب غير قابل درك شدن نوشتن كودك شود. اول، مشكل املايي ويژه، كه املاي بعضي كلمات آن قدر معيوب است كه تشخيصش دشوار است. دوم، مشكل نوشتن ويژه، كه خط آن قدر بد است كه قابل خواندن نيست و سوم، اختلال زبان، كه زبان به كار برده شده توسط كودك ممكن است آن قدر مملو از خطا باشد كه قابل فهم نباشد.
مشكل املايي ويژه در اين مقاله بحث خواهد شد.
مشكل املايي ويژه يعني چه؟
مشكل املايي ويژه به عنوان يك مشكل املايي معنادار و بدون علت معلوم تعريف مي شود. يك مشكل املايي معنادار معمولاً دو انحراف معيار زير ميانگين سن كودك تعريف مي شود.
مشكل املايي ويژه غالباً با مشكل خواندن ويژه مرتبط است. در بعضي از كودكان، مشكل املايي ويژه يك مشكل مستقل است. اگر چه چنين كودكاني متوسط توانايي خواندن را دارند، مطالعات پژوهشي نشان مي دهند كه مشكلات ظريف خواندن در چنين كودكاني با آزمون ويژه كشف مي شود.
املا چگونه ارزيابي مي شود؟
به طور كلي چندين آزمون املايي ميزان شده وجود دارد. اين آزمون ها از حيث روش هاي ارزيابي املا متفاوت هستند. بعضي از آزمون ها كلماتي را به كودك عرضه مي كنند كه بخشي از واژگان تصويري اش است و بعضي ها كلمات متنوعي را عرضه مي كنند. معمولاً آزمون ها هجي كردن املا را در بر مي گيرند. هم چنين بعضي آزمون ممكن است تشخيص املاي صحيح يا غلط يك كلمه باشد.
روان شناس، آزمون يا آزمون هايي را انتخاب خواهد كرد تا اطلاعاتي در مورد سطح املاي كودك، هم چنين نوع مشكلاتش فراهم آورده براي مثال، آزموني انتخاب مي كند كه نشان مي دهد كودك مشكلاتي در هجي كردن املا دارد. ولي در تشخيص كلماتي كه املاي غلط دارند مشكلي ندارند و در نتيجه مشكل او ممكن است ناشي از مشكلات ويژه در حفظ كلمه باشد. هم چنين روانشناس سعي خواهد كرد بين غلط هاي املايي مختلف نظير غلط هاي آوايي، ديداري، و زنجيره اي، كه در زير توصيف مي شود،
...
خواندن
كودكان معمولاً خواندن را در كلاس اول و گاهي زودتر آغاز مي كنند و در تمام طول دوران تحصيلشان اين وابستگي به خواندن ادامه پيدا مي كند. تحقيقي كه توسط كرك و الكنيز در 1975 انجام شد نشان داد كه 60 تا 70 درصد كودكاني كه در اين برنامه ها ثبت نام كرده اند، داراي مشكل ناتواني خواندن بوده اند.
انواع آموزش خواندن
1- خواندن تحولي: شامل نظامهايي از آموزش خواندن است كه يك زنجيره تحولي ورود به تكامل از مهارتهاي خواندن را در يك برنامه گروهي فراهم مي آورند. اين نظامها معمولاً از كودكان انتظار دارند با سرعت و در مراحل خاصي خواندن را ياد بگيرند.
2- خواندن اصلاحي: به روش هايي اطلاق مي شود كه براي اصلاح عادات بد و غلط خواندن يا پر كردن شكافهايي كه در معلومات كسب شده در طول دوره هاي برنامه خواندن تحولي براي كودكان پيش آمده، به كار مي روند. ممكن است كودك در مورد مهارت هاي بازشناسي نكات، درك، فهم معاني، آواها، سريعتر خواندن و يا در مورد ساير زمينه هاي تعبير و تغيير نوشته ها به كمك احتياج داشته باشد. كه با استفاده از آموزش تكليف يعني آموزش مستقيم يا اصلاح غلط هاي خواندن به صورتي كه كودك بتواند پس از آن با سرعت و نرخ نسبتاً بهنجاري پيشرفت كند.
3- خواندن ترميمي: گاهي اوقات اين كودكان را با عنوان خوانش پريش مي نامند. آنها احتمالاً داراي نوعي ناتواني يادگيري تحولي (توجه، حافظه، ادراك، تفكر يا اختلال زبان) هستند.
اكثريت قريب به اتفاق كودكانيكه كلاس اول را شروع مي كنند احتمالاً 85 تا 90 درصد آنها با استفاده از برنامه هاي خواندن تحولي در خواندن پيشرفت مي كنند، از ميان 10 تا 15 درصد بقيه كه مشكلاتي در پيشرفت بهنجاري خواندن دارند، بيشترين تعداد مي توانند از طريق روشهاي خواندن اصلاحي و يا استفاده از روش هاي آموزش تكليف و آموزش مستقيم پيشرفت كنند. 1- يا حداكثر 2 درصد دچار ناتواني يادگيري تحولي درو
...
بيان نوشتاري
يكي از انواع ناتوانيهاي يادگيري بيان نوشتاري است كه به انتقال ايده ها و افكار به ديگران از طريق علائم نگاره اي اشاره دارد. ناتواني هاي زبان نوشتاري شامل نواقصي در درك مطلب شنوايي، بيان شفاهي و خواندن مي باشد. نگرش نسبت به تكاليف نوشتني نيز يك جنبه ي مهم مشكلات زبان نوشتاري است.
عوامل موثر در ناتوانيهاي زبان نوشتاري
در ملاحظه همبسته هاي بيان نوشتاري، اعتقاد به اين امر كه بيان نوشتاري، بالاترين پيشرفت بشريت است، ضروري به نظر مي رسد و فقط وقتي همه ي سطوح مقدماتي آن فراهم شده باشد، بدست مي آيد. (ميكل بست- 1965)
سلسله مراتب اجزاء فنون زبان توسط گلوگ (1971-Kellog) طرح شده است. اين اجزاء شامل تجربه كردن، شنيدن، صحبت كردن، خواندن و نوشتن مي باشد. از آنجائيكه توانائيهاي تحولي و مهارتهاي تحصيلي زيادي، براي آسان ساختن زبان نوشتاري ضروري مي باشد، امكان بررسي همه آنها در اينجا وجود ندارد. ما چهار عامل اصلي كه به نظر ميرسد بطور اختصاصي با زبان نوشتاري مرتبط مي باشند، را مورد بحث قرار مي دهيم: 1- زبان شفاهي دريافتي 2- زبان شفاهي بياني 3- خواندن 4- انگيزه
زبان شفاهي دريافتي
دانش آموزاني كه در فهم آنچه مي شنوند اختلال دارند، معمولاً در رشد سلامت بيان شفاهي مانند زبان نوشتاري دچار مشكل هستند. اين دانش آموزان به دليل دامنه لغات محدود، مشكلاتي در درك مطلب خواهند داشت و مستعد هستند كه به جاي تفكر انتزاعي در سطح تفكر عيني باقي بمانند. (جانسون و ميكل بست- 1967).
ناتواني هاي تحولي كه باعث مشكلاتي در زبان شفاهي دريافتي مي شوند همچنين با زبان نوشتاري نيز تلاقي خواهند داشت.
زبان شفاهي بياني
اختلالات در زبان شفاهي بياني معمولاً در زبان نوشتاري دانش آموز به شكل مشكلاتي در تركيب و ديگر كنش هاي گرامري، سازماندهي كلمات در درون جملات، حذف انتهاي كلمه، استفاده ناصحيح از زمان افعال و ضمائر، اغتشاش در ترتيب كلمه، دامنه لغت پراكنده و اشكال در كلمات يادآوري شده، مي باشد.
خواندن
دانش آموزاني كه مشكلاتي در يادگيري خواندن دارند، معمولاً در بيان نوشتاري نيز دچار اشكالاتي مي باشند قبل از اينكه شما بتوانيد به رمزگرداني و استفاده از علائم
پشتیبانی 24 ساعته :
09909994252
برچسب ها:
تحقیق کارشناسی مشکلات ویژه یادگیری