عنوان تحقیق :
آموزش و پرورش در چین و فرانسه
آموزش و پرورش
بر اساس ايده کنفسيوس بىن فعاليت سياسى و آموزش و پروش رابطه متقابل وجود داشته و يکى از تزهاى اصلى مىباشد. در سال ۱۹۱۲ دولت سون يات سن قوانين حاکم بر آموزش و پروش در دوران امپراطورى را منسوخ کرده و سيستم جديدى که از مدل ژاپنى نشأت گرفته بود توسط وزير آموزش و پرورش تحصيلکرده آلمان جايگزين شد.
در اواخر دهه ۱۹۲۰ و اوايل دهه ۱۹۳۰ حزب امکاناتى را جهت تغيير سيستم آموزشى بوجود آورد. در سال ۱۹۳۳ دبير کميته مرکزى شاخه جوانان حزب کمونيست اهداف آموزشى حزب در مناطق شورايى جنوب چين را اعلام نمود. وى خواستار جدايى مذهب از آموزشى و پروش يعنى بعبارتى خواستار نسخ تز کنفسيوس و در عوض استفاده از آموزش و پرورش در جهت بهود وضع ملى گرديد. شوراها براى مبارزه با بيسوادى مدارس لنين را براى بچههاى ۷ تا ۱۴ سال، مدرسه براى نوجوانان و خانمها، مدارس کادرها و مراکز آموزش عالى مانند آکادمى سرخ (Red Acadamy) و دانشگاه شورى (Soviet University) را ايجاد کردند.
بدنبال تشکيل اين دورهها در جنوب، از مدل مذکور در مناطق مرزى شمال غربى نيز استفاده کرد. در اواخر دهه ۱۹۳۰ بعد از راهپيمايى بزرگ اين مراکز بصورت پايگاهى براى آموزش کمونيسم درآمد. علاوه بر آن مدارس آموزش بزرگسالان، مدارس حرفهاي، مدارس ابتدايى و متوسطه تأسيس شده و برنامه آموزشى خاصى براى سربازان و کادرها اجرا گرديد. تا سال ۱۹۶۶ خطوط اصل سياست آموزش و پرورش چين نشأت گرفته از شورزى بود. قبل از انقلاب ۸۰ درصد مردم بيسواد بودند که اين نسبت در روستاها به ۹۵% مىرسيد. در سال ۱۹۴۹ چين داراى ۲۰۰ مرکز آموزش عالي، ۴۰۰۰ دبيرستان و ۰۰۰، ۲۸۹ دبستان، مجموع ۲۴ ميليون دانشجو و دانشآموز بود. از هنگام اعلام جمهورى خلق چين در سال ۱۹۴۹ سيستم آموزش و پرورش کشور چندين مرحله را، از مبارزه جنگل در سال ۵۷-۱۹۵۶ هنگامى که آموزش و پرورش در جو بحث آزاد تشويق مىشد تا دوران آشوب و وحشت انقلاب فرهنگى که تمام سطوح آموزش و پرورش دچار اختلال شده و توسعه آن معلق مانده و بيشتر به مدارس حرفهاى پرداخته مىشد و امتحان ورودى مراکز آموزشى عالى منسوح و معيار پذيرش دانشجو داشتن عقايد سياسى مناسى و تأييد کامل ايدههاى مائو بود را پشت سرگذاشته است. بعد از دوران انقلاب فرهنگى دوران تعديل و بازسازى شروع شد. در اين دوران سعى بر دستيابى به استانداردهاى آکادميک از جمله برقرارى مجدد امتحان ورودى دانشگاهها بود.
در سال ۱۹۸۰ سياست آموزشى جمهور خلق چين در ابتدا براساس فراهم نمودن امکانات جهت مدرنيزاسيون اقتصادى کشور طراحى شد. در اين جهت به آموزش نيروى انسان ماهر و توسعه علوم فنى و علمى اولويت داده شد. بعبارت کوتاه آموزش و پروش بعنوان ستون اصلى چهار مدرنيزاسيون توسط رهبران حزب کمونيست چين خوانده شد.
کيفيت آموزش و پروش در همه اداوار حتى در زمان انقلاب فرهنگى مورد تأکيد بوده است. در فاصله سالهاى ۷۶-۱۹۶۶ همگانى کردن آموزش و پرورش در جهت تثبيت سوسياليسم مورد اولويت بود.
يکى از جنبههاى مثبت سياست در سال ۱۹۸۰ که نشاندهنده تغيير قابل توجه نسبت به سال ۱۹۷۶ بوده است، اهميت دادن به آموزشى آکادميک مىباشد.
جنبه ديگر آن تداوم توسعه و بهبود آموزشى و هدف بلند مدت آن نيل به همگانى کردن آموزش ابتدايى و دوره اول متوسطه بود. اهميت علوم تکنولوژى در آموزش و و پرورش از نکات اصلى سياست در اوايل دهه هشتاد بوده است. اجراى برنامههاى علمى و تکنولوژيکى نه تنها در توسعه ملى و مدرنيزاسيون کشور از اهميت بسزايى برخوردار است بلکه در افزايش پرستيژ بينالمللى جامعه علمى چين نيز مهم مىباشد. در اين راستا چين به دستاوردها و پيشرفتها علمى درغرب توجه کرده و از سال ۱۹۷۶ سياست استفاده از آنها را در پيش گرفته است. رهبريت حزب در سال ۱۹۸۰ باور نمود که تأکيد فقطبر خود باعث عقب نگه داشته شدن و عدم پيشرفت کشور مىباشد.
پشتیبانی 24 ساعته :
09909994252
برچسب ها:
تحقیق آموزش پرورش چین فرانسه