تاثیر مسکن بر شکل محله :
مسکن به عنوان يکي از پديده هاي واقعي، از نخستين مسايلي است که بشر همواره با آن دست به گريبان بوده و همواره در تلاش براي دگرگوني و يافتن پاسخي مناسب، معقول و انديشيده براي آن است. لذا مسکن يک نياز است اما نه هر مسکني، آنچه که ايده آل آدمي است دسترسي به مسکني مناسب است. از اين روي بايد دانست مسکن مناسب کدام است. مقاله حاضر به بررسي شاخص هاي کيفيت مسکن مناسب در محلات شهري مي پردازد. در راستاي رسيدن به اين مهم ابتدا بايد دانست مسکن چيست و جايگاه آن در برنامه ريزي شهري کدام است.
به طور کلي مقوله مسکن داراي مفهوم بسيار گسترده و پيچيده است و از ابعاد گوناگون تشکيل يافته است. از اينرو نمي توان تعريف جامع و مانعي از آن ارائه نمود. مسکن به عنوان يک مکان فيزيکي، سرپناه اوليه و اساسي هر خانواده بشمار مي آيد، که در اين سرپناه برخي از نيازهاي اوليه خانوار يا فرد هم چون خواب، استراحت، حفاظت در برابر شرايط جوي و خلاصه شرايط زيست در مقابل طبيعت تأمين مي شود.
آنچه که لازم به ذکر است اين است که مفهوم مسکن علاوه بر ساختار فيزيکي که يک خانواده به عنوان سرپناه مورد استفاده قرار مي دهد، کل محيط مسکوني را نيز دربرمي گيرد که خود شامل کليه خدمات و تأسيسات اجتماعي و تسهيلات ضروري موردنياز براي بهتر زندگي کردن خانواده و طرح هاي اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. به عبارت ديگر مسکن چيزي بيش از يک سرپناه صرفاً فيزيکي است و تمامي خدمات و تسهيلات عمومي لازم براي بهتر زندگي کردن انسان را شامل مي شود و استفاده کننده آن بايد حق تصرف نسبتاً طولاني و مطمئني را نسبت به آن دارا باشد. [مخبر،1363،ص18]
با توجه به اين مفهوم حال بايد دانست که جايگاه برنامه ريزي مسکن کدام است.
اکثريت صاحبنظران، برنامه ريزي مسکن را در چهارچوب برنامه ريزي شهري تعريف مي کنند، چرا که مسکن همواره به عنوان جزئي اساسي از فضاي شهري مطرح بوده و هست. از اين رو برنامه ريزي مسکن جزئي از نظام برنامه ريزي شهري محسوب مي شود که درآن فعاليت هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جزئي از فعاليت هاي درون مکاني و واحدهاي مسکوني جزئي از فضاهاي تعيين شکل يافته و تطابق يافته شهري محسوب مي شود که برحسب موضوع در چهارچوب برنامه ريزي مسکن موردتوجه قرار مي گيرد. ]ملكي،1382،ص62]
3- مسکن و ابعاد آن :
« ماده 25 اعلاميه حقوق بشر بند يک ، حق مسکن را چنين بيان مي کند:« همه افراد داراي حق بهره مندي از استاندارد مناسب و کافي زيستي، براي سلامت و بهره وري خود و خانواده خود مي باشند. اين حق شامل : غذا، لباس، مسکن، بهداشت و خدمات درماني، خدمات اجتماعي ضروري و حق امنيت و حفاظت در برابر بي کاري، بيماري، ناتواني جسمي، پيري و ساير شرايطي است که دسترسي به زندگي مناسب را خارج از اختيار قرار مي دهد.» [www.culture.aruma.ir] با توجه به اين بيان مي توان چنين بيان داشت که نياز به مسکن از اساسي ترين نيازهاي آدمي است و در واقع آنچه که لزوم وجود مسکن را واجب مي نمايد نياز است.
به طور کلي اين نياز به مسکن دو بعد دارد کمي و کيفي؛ بعد کمي نياز به مسکن، شناخت پديده ها و اموري را شامل مي شود که به فقدان سرپناه و ميزان دسترسي به آن مربوط مي شود که در واقع درجه پاسخگويي به نياز، بدون در نظر گرفتن کيفيت آن موردنظر است.در بعد کيفي مسائل و پديده هايي مطرح مي شوند که به بي مسکني ، بدمسکني و تنگ مسکني ارتباط دارند و آنچه مطرح است، نوع و شکل نياز است. در واقع در بعد کيفي بيشتر به جنبه هاي کالبدي مسکن توجه مي_ شود.[شيعه،1384،ص63]
« به طور کلي،احتياج زياد مردم به واحدهاي مسکوني، مطالعاتي را به دنبال داشته است که بيشتر ابعاد کمي دارند. ممکن است از عناصر داخلي مسکن صحبت شده باشد، ولي به اينکه چگونه اين عناصر در ارتباط با يکديگر قرار گيرند و چگونه در ارتباط با جمعيت استفاده کننده باشند، کمتر توجه شده است. شايد روي خصوصيات ديگري مثل صرفه جويي در مصالح ساختماني و مانند آن تکيه شده باشد، ولي در حقيقت آنچه که مي بايست مورد توجه معماران قرار گيرد، بيشتر جنبه هاي کيفي مسکن است تا کميت آن.
پشتیبانی 24 ساعته :
09909994252
برچسب ها:
تحقیق تاثیر مسکن شکل محله