هدف اين مقاله، بهبود درك فرآيندهايي است كه بدان طريق فراهمآوري دانش، ابزارهاي فني، و عوامل سازماني ميتوانند به توسعه سازمان از جهت گسترش دانش به عنوان يك سلاح رقابتي نظاممند كمك كنند. اين مقاله، روابط بين تكنولوژي و ارزشهاي انساني را بررسي ميكند، زيرا اين روابط ابزارهاي ضروري فرايند مديريت دانش ميباشند.
با توجه به اينكه مديريت دانش به عوامل هوشمند، تكنولوژي اطلاعات، و سيستمهاي حمايت از تصميمات استراتژيك ارتباط دارد، درمييابيم كه هدف آن ارائه بينش مؤثري درخصوص كارآيي مديريت دانش ميباشد. در اين مقاله، يك مدل مفهومي از كارايي مديريت دانش در سازمانهايي كه با تركيبي از نقش عوامل هوشمند و منابع سيستمهاي هوشمند حمايت ميشوند، ارائه ميشود. اين مدل به دو بخش تقسيم ميگردد:
1. بخش ابزارهاي فني براي تعيين مشخصات منابع سيستمهاي هوشمند.
2. بخش عوامل هوشمند كه وظيفه آنها تمركز بر نقششان در عملكرد سازماني ميباشد. عوامل عمده، مورد بحث قرار گرفته و براي پژوهشهاي آينده پيشنهاداتي ارائه ميگردد.
كليدواژهها: دانشورزان/ تكنولوژي اطلاعات/ تصميمگيري/ برتري رقابتي
مقدمه
دانش، دارايي واقعي سازماني است كه براساس اصول بازار آزاد فعاليت ميكند و بر يكپارچگي در بخشها و اصول خود تأكيد دارد. چون مديريت دانش1 با ابزارهاي فني و ارزشهاي انساني چندگانه سر و كار دارد ميتواند نشان دهد كه چگونه سازمانهاي آموزشي، سازمانهاي هوشمند، و اصولاً مديريت سازماني ميتوانند فرآيندهاي خود را از طريق استفاده از يك رهيافت «دانشمدار» مجدداً طراحي نمايند. عوامل هوشمند (ارزشهاي انساني) و ابزارهاي فني قادر هستند مبنايي براي كارآيي بلندمدت سازمانيِ دستگاههايي كه ميخواهند مديريت دانش را نهادينه سازند، فراهم كنند. مديريت دانش بصورت روزافزون سودمندتر ميگردد، زيرا مديريت ارزش، سيستمهاي هوشمند و عوامل هوشمند را مدنظر قرار ميدهد (ولدريج و جنين، 1995).
در خلال دهه گذشته، اين آگاهي روزافزون حاصل گرديده كه سازمانها بايد سرمايه معنوي و ابزارهاي فني خود را كه در قلمرو اطلاعات قرار دارند به درستي مديريت نمايند، يعني اينكه افراد و سيستمهاي اطلاعاتي، به صورت كارا، به كار گرفته شوند. بر طبق بعضي از اظهارنظرها (استوارت، 1997؛ ويگ، 1997)، مديريت دانش به عنوان يك متدولوژي براي توليد، حفظ، و بهرهبرداري از تمام امكانات مجموعه عظيمي از دانش است كه هر سازماني در فعاليتهاي روزانه خود از آنها سود ميجويد. ديدگاه ديگري وجود دارد كه مديريت دانش را به عنوان مجموعهاي از فرآيندها توصيف ميكند كه از توليد، توزيع، و بهرهبرداري از دانش بين عوامل مرتبط هوشمند و ابزارهاي فني، چون تكنولوژي اطلاعات2 و سيستمهاي حمايت از تصميمگيري3، حمايت مينمايد (ليبوتيس و ولكاكس، 1997). بعضي سازمانها، علاقه زيادي به اجراي فرايندها و فنون مديريت دانش نشان ميدهند و حتي شروع به گزينش مديريت دانش به عنوان بخشي از استراتژي حرفه خود كردهاند. با توجه به نياز به افزودن علاقه مديران، اين مقاله معتقد است كه مجموعهاي از عوامل به نحو چشمگيري براي تبيين رابطه بين كارايي مديريت دانش، عوامل هوشمند، و منابع فني سودمند ميباشند. بايد بر روابط عملياتي تأكيد گردد، زيرا باعث تقويت مديريت دانش ميگردد. اين مقاله سعي دارد كه مدل مفهومي براي كارايي مديريت دانش و يك چارچوب براي نقشهاي عوامل هوشمند و ابزارهاي فني در مدل مفهومي مديريت دانش، ارائه دهد. در نهايت بعضي از نقطه نظرات و مسائل مديريتي نيز ارائه خواهد شد.
پشتیبانی 24 ساعته :
09909994252
برچسب ها:
نقش منابع هوشمند مدیریت دانش