دگرگوني اجتماعي از مسائلي است كه همواره ذهن دانشمندان را به خود جلب كرده است و هر كدام به فراخور وسع علمي خويش در اين باره اظهار نظر كرده و علل و عوامل آن را با توجه به ديدگاه خود شرح و بسط دادهاند.
در اين پژوهش با استفاده از سخنان بزرگاني همانند استاد مطهري، (به عنوان عالمي روشن انديش كه نسبت به جايگاه مسأله واقف بوده است) به بحث وبررسي درباره اين موضوع خواهيم پرداخت و نيز نظريههايي را كه در اين باره مطرح شده است نقد و ارزيابي ميكنيم. در پايان نظر خود را طرح كرده و به تفصيل درباره آن سخن خواهيم گفت.
اين كه چه علل و عواملي باعث دگرگونيهاي اجتماعي است، سؤال اصلي و محوري اين نوشتار را تشكيل ميدهد و با توجه به بضاعت علمي و منابع موجود به آن پاسخ داده خواهد شد.
فرضيهاي كه در صدد بررسي آن هستيم اين است كه محتواي باطني انسان (انديشه، عقيده و ايدئولوژي) بويژه فطرت كمال جويي و تجدد خواهي انسان علت اكثر دگرگونيهاي اجتماعي است. اين فرضيه با توجه به اين اصل بررسي ميشود كه فرد و جامعه هر دو اصيلاند. و به تعبيري ديگر اين انسان است كه اصالت دارد، به عنوان يك موجود با شعور، آگاه، دينخواه و عقلگرا با فطرتي كه طالب كمال و تعالي است.
مفاهيم اصلي و كليدي
انتظار: در لغت يعني چشم به راه داشتن، چشم داشتن، انتظار داشتن (1) و در اصطلاح، ديده دوختن به راه تحقق امري است كه منتظر را به حالت انتظار واداشته است و هرچه آن امر در نظر او مهمتر باشد، براي تحقق آن كوشش و جديت بيشتري ـ خواه ناخواه ـخواهد كرد (2).
تحول يا دگرگوني: به معناي تغيير و تبديل چيزي است به چيز ديگر.
دگرگوني و تغيير اجتماعي: اين واژه كلي و مبهم، معمولا به معني تغيير در فرايندهاي اجتماعي يا ساختار جامعه به ويژه در بحث گذر از جوامع سنتي به جوامع صنعتي و جديد مطرح ميشود. دگرگوني اجتماعي ممكن است مثبت يا منفي، پيشرو يا واپسگرا، قهري يا دستوري، كند يا سريع، جزيي يا كلي، سطحي يا عميق و موقت يا دائمي باشد. دگرگوني اجتماعي فرايند پيچيدهاي است كه عوامل متعددي نظير اختراع، تراوشات ناشي از فرهنگها يا اشاعه ويژگيهاي از جوامع ديگر، افزايش يا كاهش جمعيت، تكنولوژي، شخصيتهاي بزرگ، جنبشهاي اجتماعي، آموزش و پرورش و بيسازماني اجتماعي و … در آن دخالت دارند. عادت، ترس از گسسته شدن رشته تداوم، سنت گرايي، صاحبان منافع و مقاومت ايدئولوژيك نيز از عوامل عمده ايستادگي در برابر تغييرات اجتماعي است.(3)
علل و عوامل دگرگوني اجتماعي
دانشمندان بر اين مسأله كه عامل اصلي تحولات و دگرگوني اجتماعي چيست، اتفاق نظر ندارند و هر يك عاملي را مؤثر و دخيل ميدانند. گروهي عوامل مادي را منشأ اثر دانسته، عدهاي شرايط جغرافيايي و خون و نژاد را عامل تحول ميدانند، برخي فرهنگ و عقيده و ايدئولوژي و به طور كلي محتواي باطني انسان را مهمترين عامل ميدانند و گروهي از نقش شخصيتها و نوابغ و قهرمانان سخن به ميان آورده و آن را يگانه عامل دگرگوني ميدانند. در زير، نظريههاي گوناگون در اين باره مطرح و مورد نقد و بررسي قرار ميگيرد:
1ـ خون و نژاد
طبق اين نظريه، عامل اساسي پيش برنده تاريخ، نژادها هستند، زيرا بعضي نژادها و خونها استعداد فرهنگ آفريني و تمدن گستري دارند و برخي ديگر خير، بعضي ميتوانند علم و صنعت و اخلاق توليد كنند و گروهي صرفا مصرفكنندهاند.
ارسطو، برخي نژادها را مستحق برده داشتن و بعضي ديگر را مستحق برده شدن ميدانست. طرفدار اين نظريه كنت گوبينو، فيلسوف معروف فرانسوي است. اين نظريه به گوبينيزم نيز مشهور است. (4)
اين كه معتقد شويم تنها يك نژاد است كه تحول و تطور تاريخ به دستش صورت ميگيرد، يا اين كه همه انسانها در آن دخيلاند، مشكلي را حل نميكنند، زيرا معلوم نيست چرا زندگي انسان يا نژادي از انسان متحول و متطور است و زندگي حيوان چنين نيست. اين كه يك نژاد باشد يا همه نژادها، راز تحرك تاريخ را نميگشايد. البته شايد نتوانيم تفاوت نژادها را به طور كلي انكار كنيم. چرا كه ممكن است در عين اين كه همه استعداد دارند، برخي نژادها داراي استعداد بيشتري باشند.(5)
2ـ شرايط اقليمي و جغرافيايي
بر اساس اين نظريه، عامل سازنده تمدن و به وجود آورنده فرهنگ و توليد كننده صنعت، محيط و شرايط اقليمي و جغرافيايي است. در مناطق معتدل، مزاجهاي معتدل و مغزهاي نيرومند ومتفكر به وجود ميآيد. علاوه بر اين، شرايط اقليمي و محيط جغرافيايي و منطقهاي بر رو
پشتیبانی 24 ساعته :
09909994252
برچسب ها:
انتظار دگرگونی اجتماعی دگرگونی اجتماعی و انتظار پژوهشي در باب دگرگونيهاي اجتماعي و مسأله انتظار دانلود مقاله در مورد دگرگونی های اجتماعی و مساله انتظار تحقیق در مورد دگرگونی های اجتماعی و مساله انتظار بررسی دگرگونی های اجتماعی و مساله انتظار